,

کاری رو انجام بده که عاشقش هستی

من هيچوقت يه آدم مدرن نبودم؛ هميشه از هر چيزي كلاسيكش رو ترجيح دادم؛ از مرد گرفته تا طراحي فضا، از مدل لباس گرفته تا ماشين و هر چیز دیگه ای.

هر وقت به مرد ايده آل فكر كردم تصوير كلارك گيبل توو بربادرفته اومده جلوي چشمم، به طراحي فضا كه فكر كردم سبك كانتري دلم رو برده، به لباس پوشيدن كه فكر كردم انگليسي ها به نظرم شيك پوش ترين آدم هاي دنيا اومدن، به ماشين كه فكر كردم شورولت كوروت دهه های پنجاه و شصت هنوز به نظرم خوشگله.

حالا چرا يه آدمي مثل من بايد خودش رو پرت كنه وسط دنياي آي تي تا قشنگ دهنش واسه چند دهه سرويس بشه سؤاليه كه جوابش فقط يك كلمه است؛ حماقت. البته نه اینکه از این حماقت ناراضی باشم، نیستم. چون همونقدر که دهنت سرویس میشه رشد هم می کنی. زوایای جدیدی از وجود خودت رو کشف می کنی که اگر چالشی در کار نبود شايد هيچوقت پیداشون نمی کردی. و اینکه کلن آی تی چیز به درد بخوریه، یه چیزی تو مایه های انبردست که همیشه باید اون گوشه کنارها یکی ازش باشه.

اما اگه اول مسیرت هستی و میخوای راهت رو انتخاب کنی به این فکر نکن که چه کاری با کلاس تره، چه کاری تو رو ثروتمند تر می کنه، چه کاری کمکت می کنه راحتتر از ایران بری… به این فکر کن که چه کاری هست که دوست داری شب بخوابی زودتر صبح بشه بری اون کار رو انجام بدی. چه كاري هست که وقتی بهش فکر می کنی دلت غنج میره و یه لبخند میاد گوشه ی لبت.

تضمین می کنم که چنین کاری هم برات ثروت میاره، هم کمکت می کنه هر جایی که میخوای بری و از همه همه مهمتر اینکه شادت می کنه. از یه سنی به بعد می فهمی که عمیقاً شاد بودن و لذت بردنْ مهمترین هدف زندگیه.


آیا عاشق کاری که انجام میدی هستی؟
اصلا تا امروز فهمیدی که عاشق چه کاری هستی؟
آیا تو هم مسیرت رو اشتباهی رفتی یا از همون اول رفتی سراغ کاری که عاشقشی؟

من واقعا لذت می برم وقتی می بینم که یه نفر تونسته مسیرش رو به درستی تشخیص بده و کاری رو انجام بده که عمیقا ازش لذت می بره و معتقدم که هر کدوم از ما اگر واقعا به دنبال مسیر منحصر به فرد خودمون باشیم حتما پیداش می کنیم.

برام بنویسید که شما جز کدوم دسته هستید؛ جز افرادی که مسیرشون رو پیدا کردن یا اینکه هنوز نیاز دارید خودتون رو بیشتر و بهتر بشناسید؟ اگر مسیرتون رو پیدا کردید چطوری بهش رسیدید؟

2 پاسخ
  1. Mojtaba nekooei
    Mojtaba nekooei گفته:

    زمانی که با دنیای ای تی اشنا شدم و اولین کامپیوتر شخصی رو خریدم حس اینو داشتم که یه موجود فضایی اومدهتوخونمون و قراره رفیق فابریک من بشه.حس میکردم همه دنیا این جاست همه تفریحات ولذتها با کامپیوتر ممکن میشه!!البته خب از یه نوجوان ازاین بیشتر انتظار نمی رفت.ولی خب همین بازی و سرگرمی پیش پا افتاده با این موجود عجیب غریب مقدمه ای شد برای ورود به دنیای ای تی.به نظر من هم دنیای ای تی همیشه تو نگاه اول ترسناکه و عجیب غریبه.اینکه توی این دنیا ادمای خفن و قدرتمندی وجود دارن که رسیدن به اونها تقریبا نشدنیه.اما کسی که توی دنیای ای تی پا میذاره دیگه خیلی راحت نمیتونه ازش جدا بشه.قک میکنم شما هم همین اتفاق واستون افتاده.به دنیای ای تی خوش آمدید

    پاسخ
    • مریم کاشانکی
      مریم کاشانکی گفته:

      بله، دقیقا جدا شدن ازش اصلا راحت نیست 🙂 ممنونم از شما که حستون رو نوشتید و چقدر جالب بود اینکه فکر می کردید یه موجود فضایی اومده خونتون و قراره رفیقتون بشه 😉

      پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *