,

اسب‌های وحشی درون

ما انسانها تنها موجوداتی هستیم که به طیف وسیعی از احساسات دسترسی داریم و می‌توانیم همه‌ی آنها را تجربه کنیم. ما میلیونها سال است که نفَس به نفسِ احساساتمان زندگی می‌کنیم اما هنوز هم کنترلی بر آنها نداریم.

احساساتی مانند خشم، حسد، ترس، غم و حتی شور و شوق و شادی، مدام ما را میان خودشان دست به دست می‌کنند.

تصور می‌کنیم که اگر غرق در شادی غیرقابل کنترلی هستیم در جایگاه درستی ایستاده‌ایم؛ بالاخره شادی است دیگر، باید آن را به هر قیمتی زندگی کرد. شادی را که دیگر نباید سانسور کرد، پس کی و کجا قرار است از زندگی لذت ببریم؟

ما هزاران بار این مسیرها را پیموده‌ایم و به وضوح می‌دانیم که مهار نکردن احساساتمان، که مانند نوجوانانی سرکش و بی‌پروا هستند، قرار است دمار از روزگارمان در بیاورد اما باز هم مانند والدینی درمانده از مهار کردن بچه‌ها، گوشه‌ای می‌نشینیم درحالیکه آبستن کودک تازه‌ای در درونمان هستیم.

احساس مهارنشده مانند اسبی رام‌نشدنی است که ما را زمین می‌زند و درحالیکه افسار به دور دستمان پیچیده شده است ما را روی زمین می‌کشد. اسب وحشی وحشی است، خوب و بد ندارد.

باید افساری را که به دور دستت پیچیده شده است باز کنی قبل از اینکه زیر دست و پای این اسب وحشی له شوی.

قویترین انسان‌ها آنهایی هستند که می‌توانند بر احساساتشان مسلط باشند.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *