,

خیالات‌ِ نا‌امن

چند سال قبل یک سناریوی آبکی برای داستانی عاشقانه در ذهن داشتم که بارها مرورش کرده بودم و هر بار جزئیاتی را به آن افزوده بودم، این روزها متوجه شده‌ام که به طرز عجیبی آن سناریو تبدیل به یک سریال آبکی شده است و دارد پخش می‌شود.

جل‌الخالق…. دیگر آدمیزاد در تخیلاتش هم امنیت ندارد، به آنجا هم نقْب می‌زنند و یک چیزی را برمی‌دارند.

اما این نشان می‌دهد که وقتی دانه‌ای در درون کاشته شده و نگهداری می‌شود حتمن رشد می‌کند و به ثمر می‌نشیند، حالا به هر طریقی که باشد. همین.

الهی شکرت…

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *