درد و درمان
بعضی آدمها هستند که نه دردند و نه درمان. حضور و عدم حضورشان فرقی ندارد. گاهی در شادیها میبینیشان و اغلب فراموششان میکنی. لازم نیست در مورد این آدمها کاری بکنی، خودشان از کنار زندگیات میگذرند بی آنکه ردی بگذارند.
بعضی از آدمها فقط دردند. هرگز و در هیچ موقعیتی درمان نیستند. سالها به دنبال ِ این آدمها میدوی، تمام انرژیات را صرفشان میکنی و در نهایت با صدها درد ِ بیدرمان تنها میمانی. خودت را از اسارت این آدمها برهان.
بعضی از آدمها اما هستند که هم دردند و هم درمان. اینها را باید در شیشه نگه داری. کمیاب که نه، نایابند. اگر خیلی خوششانس باشی دو سه تایی از آنها را در زندگیات داری. دردهایی که میسازند را به جانت بخر که برای دردهایی درمان میشوند که اگر نبودند طاقت نمیآوردی.
اگر دیدی آدمی فقط درمان است بیآنکه درد باشد بدان که تو تبدیل شدهای به یکی از آنهایی که فقط دردند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.