درِ گفتگو را ببند
چه کسی گفته است که درِ گفتگو باید باز باشد؟ یا تمدنها باید با هم گفتگو کنند؟ یا مشکلات آدمها با گفتگو حل میشود؟
درِ گفتگو را باید محکم بست و قفل کرد و پشت در هم یک چیزی گذاشت که بههیچوجه باز نشود چون کسی جنبهی گفتگو ندارد؛ تمدنها جنبهاش را ندارند، از ما که آدمهای ساده و معمولی هستیم چه توقعی میرود.
گفتگو تشکیل شده است از گفت و گو، یعنی فلانی یک چیزی گفت حالا تو بگو. درحالیکه آنچه در حقیقت رخ میدهد این است: گفتگفت یا گوگو.
گوگو هم قشنگ استها، اصلن بیشتر آدمها دوست دارند فقط گوگو باشد؛ یکی فقط گوش کند و آنها بگویند و بگویند. اصلن مگر کس دیگری هم چیز قابل گفتنی دارد به غیر از آنها؟
در مجموع به نظرم هر چه گفتگو کمتر باشد آدم راحتتر است، هیچوقت از گفتگو نتیجهای حاصل نمیشود و چیزی جز صرف بیهودهی همان انرژی اندکی که داریم نیست.
نمیدانم چرا مشاوران و روانشناسان انقدر اصرار دارند به گفتگو، درحالیکه تا قبل از شروع گفتگو همه چیز سر جای خودش است، به محض اینکه آدمها تصمیم میگیرند در مورد چیزی گفتگو کنند همه چیز به هم میریزد.
من تا کنون گفتگو ندیدهام، تنها چیزی که دیدهام تلاش برای اثبات درستی نظرها و عقاید است یا تلاش برای قانع کردن همدیگر که دست آخر هم همه همانجایی هستند که پیش از شروع گفتگو بودند، چرا؟ چون نیامده بودند که گوش کنند، فقط آمده بودند که بگویند من بهتر از تو میدانم.
ناگفته نماند که خودم سردستهی همین آدمها هستم و چون جنس خراب خودم را میشناسم ترجیح میدهم گفتگویی نکنم.
الهی شکرت…
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.