رقصندهی ماهر
بعضی آدمها در مهمانیها فقط با موزیک مخصوصِ خودشان میرقصند. هر بار که به رقصیدن دعوتشان میکنی میگویند من با آهنگ خودم میرقصم. احتمالن مدتها با آن آهنگ تمرین رقص کردهاند و حالا میخواهند بهترینِ خودشان را به نمایش بگذارند.
واقعیت این است که آنها با آهنگ خودشان هم آنچنان شاهکاری در عرصهی حرکات موزون خلق نمیکنند که اگر هم خلق کنند چندان در ذهن کسی باقی نمیماند. نهایتن برای همان چند ساعت است و بعد فراموش میشود.
آنها لذتِ ساعتها مهمانی را از خودشان دریغ میکنند و منتظر میمانند تا آهنگ مخصوصشان پخش شود. درحالیکه میتوانستند با هر آهنگی دست و پایی تکان دهند، اما در دل مهمانی باشند و لذت ببرند.
خیلی از ما در مهمانیِ زندگی منتظر پخش شدن آهنگ خودمان هستیم، میگوییم تا آهنگ ما پخش نشود نمیتوانیم برقصیم.
تصور میکنیم با آهنگ خودمان قرار است عالی برقصیم؛ فکر میکنیم اگر پولدار شویم واقعن زیبا خواهیم رقصید، اگر وارد رابطه با فرد خاصی شویم حتمن رقص قشنگی خواهیم داشت، اگر عزیزانمان سلامت باشند آنوقت ما میتوانیم زیبا برقصیم، اگر فلان شغل را داشته باشیم، در فلان کشور زندگی کنیم، اگر بیمار نباشیم….
هر کدام از اینها برای ما موزیک مخصوص خودمان هستند، تمام مهمانی منتظر میمانیم تا این موزیک پخش شود، غافل از اینکه دیجی هر آهنگی که برای مهمانی مناسب ببیند را پخش میکند.
به فرض هم که یک بار آهنگ ما را پخش کند، واقعن فکر میکنیم رقصندهی ماهری هستیم؟ واقعن فکر میکنیم رقص ما در خاطر کسی میماند؟ واقعن حاضریم یک عمر مهمانی را به هدر دهیم و منتظر بمانیم؟ واقعن یک بار رقصیدن ارزش یک عمر منتظر ماندن را دارد؟ واقعن بهتر نیست هر موزیکی که پخش میشود تکانی به خودمان بدهیم و همراه شویم با فضای مهمانی؟
مگر رقصندهی ماهر آن کسی نیست که هر ریتمی را تشخیص میدهد و میتواند آن را دنبال کند؟
من نمیخواهم منتظر هیچ آهنگی باشم، مهمانی در جریان است؛ با من یا بدون من. ترجیح میدهم وسط مهمانی باشم، حتی اگر بدترین رقص را داشته باشم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.