روزانهنگاری – چهارشنبه هشتم تیر ۱۴۰۱
کارگاه – شکستن روزه بعد از دقیقا بیست و چهار ساعت.
تعادل عمومی بدنم بسیار خوب است. قبلا تجربهی بیست و دو ساعت روزهداری را داشتم. این بار راحتتر بود. تنها مشکلی که برایم پیش میآید این است که در حین روزهداری گاهی اعصابم تحریک میشود اما در مجموع خوبم. یکی دو ساعت آخر توان زیادی برای حرکت کردن نداشتم اما حالم بد نبود.
ادارهی صنعت و معدن – گپ و گفت دوستانه با آقای جوانی که مسئول ثبت نام در سامانهی جامع انبارهاست و این چندمین بار است که به خاطر نقص مدارک نمیتواند کار ما را انجام دهد. گلدان حسن یوسف بسیار زیبایی در اتاقش دارد. از گلدانش تعریف میکنم و او خوشحال میشود.
ادارهی پست – آقایی که از شغلش متنفر است و هر روز دنبال بهانهای میگردد تا همین چند ساعت را هم کامل کار نکند.
کارگاه – گرمای عجیب و غریب، مگسهایی که امکان ندارد بیخیال شوند، مهمانی که قرار است همکار آینده ما باشد، نهار مختصر، دیدن خواهر، کامپیوتر، چای، گرما، یکی یکی خسته نباشید گفتن و رفتن دخترها، پنکهی قدیمی سبز رنگ که یکی از میلههایش در رفته و پر سر و صدا میچرخد، صدای چرخ خیاطی، دمنوش، گرما.
حالا مگر واجب است این همه نوشیدنی گرم خوردن در این گرما؟! بدن آدم انگار میطلبد یا شاید چون نمیدانی چه کار باید بکنی.
همکارمان با موهای صورتی جذاب در مورد لبخندهای معنادار و چشمچرانیهای بنگاهیها وقتیکه به دنبال خانهای برای دوستش بودند گزارش میدهد. از همین چند جمله میفهمم که دوستش در یک رابطهی بیمار قرار دارد اما تا الان دل و جرات کندن از رابطه را نداشته. حالا الان دارد برای زندگیاش تصمیمگیری میکند. امیدوارم که مسیرش را پیدا کند. همیشه تعجب میکنم از ماندن طولانی مدت آدمها در روابط بیمار یا بیسرانجام. اغلب در ذهنشان این باور وجود دارد که اگر این رابطه را از دست بدهند دیگر نمیتوانند وارد رابطهی دیگری شوند؛ باور کمبود.
من همیشه بر این باور بودهام که راحتترین کار در این جهان داشتن رابطهای خوب و سالم است؛ نه فقط یک رابطهی معمولی بلکه رابطهای سالم، قوی، خوب، رو به رشد، عمیق، صمیمانه و عاشقانه. به همین دلیل نمیتوانم ماندن آدمها در روابط بیمار و بیسرانجام را درک کنم. اما به هر حال من هم این باور کمبود را در موارد دیگری در زندگی دارم و همین باعث میشود که در خیلی از جنبهها نتوانم نتایج دلخواهم را به دست بیاورم.
آدمیزاد دائما در مسیر رشد قرار دارد، هر بار که به این تناقضات برمیخورد آگاهیاش را ارتقا میدهد، تبدیل به آدم قویتر و آگاهتری میشود و آماده میشود برای مراحل بعدی.
کارگاه – جلسهی هیات مدیره. گزارشهای خوبی دربارهی پیشرفت کارها داده میشود که همگی را خوشحال میکند.
خانه – بعد از یک روزهداری طولانی، مدت زمان فستینگ بعدی نباید زیاد باشد؛ حداکثر ۱۲ ساعت. این را هم به تجربه فهمیدهام و هم با تحقیق. پس بعد از مدتها شام خوردم و دوش گرفتم.
الهی شکرت…
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.