زخم باز
نوشتن مثل بخیه زدنِ زخمْ بدون بیحسی است، درد دارد اما زخم را میبندد، ولی در کنارش نیاز به دارو هم هست تا عفونت در بدن پخش نشود.
اما بعضی زخمها زخمِ بازند، نمیتوان آنها را بخیه زد، یعنی نباید آنها را بخیه زد؛ مثلن زمانی که سوراخی در بدن ایجاد میشود نمیتوان محل سوراخ را بخیه زد، چرا که زخم فقط در سطح نیست، بلکه لایههای زیرین هم دچار جراحت شدهاند، اول باید آن لایهها دوباره تشکیل شوند. اگر زخم را در سطح بخیه بزنند مانع شکلگیری لایههای زیرین میشوند و این یعنی مشکل.
در این مواقع فقط میتوان صبر کرد، آنقدر باید صبر کرد تا بدن خودش را لایه به لایه ترمیم کند و به سطح برسد، هیچ کاری از هیچکس ساخته نیست به جز صبر کردن.
برخی زخمهای روح آدم هم از این نوعاند؛ نمیتوان با نوشتن یا هر کار دیگری آنها را بخیه زد، قابل بخیه زدن و بستنِ فوری نیستند؛ در مقابل این زخمها فقط باید صبور بود، شفا در انجام ندادن هیچ کاری است، لایهها باید یکی یکی تشکیل شوند تا زخم به سطح برسد.
اگر زخمی داری که هر کاری میکنی خوب نمیشود احتمالن یک زخمِ باز است، به زندگی عادیات بپرداز، یک روز به خودت میآیی و میبینی ترمیم شده است، شاید گوشت اضافه ایجاد شده باشد و احتمالن اثرش تا همیشه باقی بماند، اما به هر حال بسته میشود.
(من برای آن روز صبورم.)
الهی شکرت…
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.