به نفعته با پدر من نری دزدی
اگه شب با بابای من بری دزدی فردا صبح اولین نفری رو که ببینه (بدون اینکه طرف ازش سوال کرده باشه) میگه: «من و این دیشب رفتیم دزدی، من هی گفتم نریم این اصرار کرد بریم، چیزهایی هم که دزدیدیم اینها هستن.» و هر چیزی که میگه حقیقت محضه. اما آخه قربون چشمهای دریاییت برم […]