مطالب توسط مریم کاشانکی

,

مادری که فرزند از دست داده

صبح که از خواب بیدار شدم دیدم جوجه یاکریم از لانه پایین افتاده، در حالیکه سعی داشته از تخم بیرون بیاید اما سرش هنوز داخل تخم بود و کامل بیرون نیامده بود. روی هم اندازه‌ی دو بند انگشت بود. حتما شب که ما خواب بودیم از لانه بیرون افتاده. به بالا که نگاه کردم دیدم […]

سیستم هدایت در جهان

خواهرم یه حرفی زد که درِ جدیدی از آگاهی رو به روی من باز کرد. (اصولا عقلش به این حد قد نمیده‌ها، نمی‌دونم چی شد که حرفی به این خوبی زد 😅🤭) از بس خوب بود گفتم اینجا بنویسمش که یادم نره. گفت: «سیستم هدایت در جهان یه چیزی مثل اپلیکیشن‌های مسیریابی می‌مونه. تو یه […]

,

مادری که رویای مادر بودن ندارد – قسمت اول

عزیزم، می‌دانم از اینکه نمی‌خواهم اجازه دهم تو به این دنیا بیایی بی‌نهایت از من دلخوری، حق هم می‌دهم که دلخور باشی چون می‌دانم که بودن در این جهان، شگفت‌انگیزترین اتفاقی‌ست که می‌توانی در تمام زمان حیاتت به عنوان یک روح کامل و سرشار تجربه کنی. خودم هم اگر به جای تو بودم و مادرم […]

اهرم رنج و لذت

ما برای انجام دادن هیچ کاری نیاز به اراده نداریم، به تنها چیزی که نیاز داریم یک اهرم رنج یا یک اهرم لذت قویه. من برای خودم یه اهرم رنج قوی دارم که تقریبا همیشه برای من جواب میده؛ اونم اینکه «اگر این کارو انجام ندی تا آخر عمرت در همین سطح باقی می مونی.» […]

افراط کردن در هر چیزی بده؛ حتی در آدمِ خوبی بودن

افراط کردن در هر چیزی بده؛ حتی در آدمِ خوبی بودن. لازم نیست اونقدر آدم خوبی باشی که وِگان بشی یا اونقدر خوب که زندگیت رو وقفِ بچه‌هات کنی یا اونقدر خوب که منتظر باشی حق و حقوقت رو در بهشت بهت بدن اگر هنوز نفهمیدی که معیارهای خوب بودنت مشکل دارن‌ حداقل اینو بفهم […]

اگر می‌خواهی رنج را خلع سلاح کنی آن را تغذیه نکن

«رنج» که از یک اندازه‌ای بزرگتر می‌شود، تمامِ عظمتش را از دست می‌دهد. تا قبل از آن، انسان تلاش می‌کند تا به هر طریقی که می‌تواند خودش را از رنج خلاص کند. تا قبل از آن رنج درد دارد، ترس دارد، گریه دارد. اما رنجی که از اندازه عبور می‌کند دیگر دردناک نیست، دیگر ترسناک […]

,

وقتش رسیده که خودمان را دوست بداریم

همه‌ی ما یک روزی یک جایی توسط یک نفری مقایسه شده‌ایم؛ با دوستمان، با همکارمان، با خواهرمان و یا با معیارهای مزخرف ذهن آن یک نفر. به ما گفته‌اند (یا فهمانده‌اند) که به اندازه‌ی آنها یا به اندازه‌ی «کافی» زیبا نیستیم، باهوش نیستیم، خلاق نیستیم، جذاب نیستیم، «زرنگ» نیستیم، حساب و کتاب سرمان نمی‌شود. ما […]

کدوم یکی از ما اینطوری خودمون رو باور داریم؟

سعدی جانم یه غزلی داره که من خیلی دوستش دارم. با این بیت شروع میشه: منِ بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم بعد همینطوری قند و نبات می‌سراید و ما هم همینطوری غش و ضعف می‌کنیم تا می‌رسیم به این بیت: مردمان عاشق […]

سوال درست بپرس تا جواب درست بگیری

من چند سال کار SEO انجام دادم، به همین دلیل به نحوه‌ی عملکرد موتورهای جستجو آشنا هستم. موتورهای جستجو بر اساس «کلمات کلیدی» به دنبال مطالب می‌گردن؛ مثلا اگر شما بپرسید: «چطوری می‌تونم یه کیک اسفنجی درست کنم؟» گوگل از کل این جمله فقط کلمه‌ی کلیدی «کیک اسفنجی» رو برمیداره و توی الگوریتم‌های جستجوی خودش […]