شکر کن که خر نیستی
سعدی جانم حکایت کوتاهِ قشنگی در باب هشتم بوستانش آورده است: ز ره باز پس ماندهای میگریست که مسکینتر از من در این دشت کیست؟ جهاندیدهای گفتش ای هوشیار اگر مردی این یک سخن گوش دار برو شکر کن چون به خر برنهای که آخر بنی آدمی، خر نهای در راه ماندهای بر فقر خویش […]