مطالب توسط مریم کاشانکی

زندگی بدون رویای تو

رویایِ بودنت آنقدر بزرگ بود که در سرم نمی‌گنجید. دكترها سرم را شكافتند و گفتند: «توده بدخیم بوده است. شانس آوردی که به موقع خارجش کردیم.» می‌بینی؟! به زندگی بدونِ رویای تو‌ می‌گویند شانس… یا آنها معنی زندگی را نمی‌دانند یا من معنی شانس را.

مزایده‌ی عشاق

اگر چه هر چه جهانَتْ به دِلْ خریدارند / مَنَت به جانْ بخرم تا کسی نیفزاید چقدر خوب بلده این سعدی عاشقی کردن رو… تصور کنید مزایده‌ی عشّاق داره برگزار میشه، همه قیمت‌ها بالاااا سعدی میگه من جونم رو میذارم وسط تا کسی نتونه قیمت بالاتر بده اگر من اون دوران بودم به هر ضرب و […]

,

من سهم هر کسی که زندگی را نمی‌خواهد خریدارم

يك زندگی برای من كم است؛ هفتاد يا هشتاد سال ديدنِ غروب آفتاب برای من كافی نيست. هر روز آنقدر به آن صحنه‌ی زرد و نارنجی زُل می‌زنم كه خورشيد معذب می‌شود. من سهم هر کسی که زندگی را نمی‌خواهد خریدارم؛ همه‌ی آنهايی كه باران سرِ ذوقشان نمی‌آورد و بهار انگيزه‌ی حركتشان نيست. من سهم […]

,

شکارچی ماهر

تار تنیده‌ای در درون من و در آن نقطه‌ی میانی تار که موجودات گرفتار می‌شوند قلب من گرفتار شده است. تلاشی نمی‌کنم برای پاره کردن تار و رها کردن قلبم از بند، می‌گذارم همانجا بماند. خودش هم ترجیح می‌دهد در بند تو گرفتار باشد. عجیب نیست؟ کدام موجودی دوست دارد در میانه‌ی تار گرفتار بماند […]

,

دنیای بیرون تو بازتاب دنیای درون توست

دنیای بیرون تو بازتاب دنیای درون توست؛ بی هیچ کم و کاست و بی هیچ زیاده‌ای. اگر در دنیای بیرون خشم را تجربه می‌کنی باید به دنبال نطفه‌ی این خشم جایی در درون خود باشی. همین طور اگر دروغ را، خيانت را، حسادت را، بد قولی را و البته اگر محبت را، صداقت را، وفاداري […]

,

عشق (نقطه)

تو ای پریشانی و آرامشِ توأمان تو ای مرا در برگرفته ای نتوان فراموشت کرد‌ِ همیشگی تو ای جاری در روزها و شبهایم ای نبودنت بودنِ بي پايانِ درد اي هميشه و همه جا و همه كس تو را چگونه بنويسم كه بگنجي در كلماتم؟ می‌نویسم «عشق (نقطه)» و نمی روم سرِ خط كه بعد […]

,

امسال بهترین سال زندگی من است

سال ٩٩ كه داشت شروع ميشد روي يه تيكه كاغذ نوشتم: «امسال بهترین سال زندگی من است» و‌ چسبوندم به در يخچال تا همیشه جلوي چشمم باشه و باور کنید که ۹۹ تبدیل شد به بهترین سال زندگی من تا امروز. نه به این دلیل که آروم و بی دغدغه بود که اتفاقا به اندازه […]

خاطرات سفر ده روزه ی جنوب

دوم فروردین نود و هشت ساعت دو ظهر حرکت کردیم، از سمنان گذشتیم، شب را در دامغان صبح کردیم. فردا صبح از مسیر جندق به سمت کویر مصر حرکت کردیم، تا چشم کار میکرد کویر بود و بیابان صاف و یکدست، در دشت کویر بودیم، ۴۰ کیلومتر بعد از جندق رسیدیم به کویر مصر، آفرود […]

چگونه نور ریم ایجاد کنیم؟

در این ویدئوی آموزشی طریقه‌ی ایجاد کردن نور ریم در عکاسی از محصولات توضیح داده شده است. وقتی لبه‌های یک سوژه با استفاده از نور روشن می‌شود به طوریکه شکل کلی آن سوژه توسط نوری که در لبه‌ها ایجاد شده قابل تشخیص باشد به آن نورپردازی ریم گفته می‌شود.

,

رایحه ی حضور آدم ها همیشه در مشام آدم می ماند

اُلگا آمده بود پیشم و با آن لهجه ی قشنگش حرف می زد، دقیق یادم نمی آید درباره ی چه حرف می زدیم اما افعال و کلمات خاص خودش مثل «می خواسته بودم» یا «فلانی وِر میده» همیشه یادم هست. یادم می آید به موضوعی خیلی خندیده بودیم که جایش نیست بگویم چه بود. همیشه […]