مطالب توسط مریم کاشانکی

,

دنیای بیرون تو بازتاب دنیای درون توست

دنیای بیرون تو بازتاب دنیای درون توست؛ بی هیچ کم و کاست و بی هیچ زیاده‌ای. اگر در دنیای بیرون خشم را تجربه می‌کنی باید به دنبال نطفه‌ی این خشم جایی در درون خود باشی. همین طور اگر دروغ را، خيانت را، حسادت را، بد قولی را و البته اگر محبت را، صداقت را، وفاداري […]

,

عشق (نقطه)

تو ای پریشانی و آرامشِ توأمان تو ای مرا در برگرفته ای نتوان فراموشت کرد‌ِ همیشگی تو ای جاری در روزها و شبهایم ای نبودنت بودنِ بي پايانِ درد اي هميشه و همه جا و همه كس تو را چگونه بنويسم كه بگنجي در كلماتم؟ می‌نویسم «عشق (نقطه)» و نمی روم سرِ خط كه بعد […]

,

امسال بهترین سال زندگی من است

سال ٩٩ كه داشت شروع ميشد روي يه تيكه كاغذ نوشتم: «امسال بهترین سال زندگی من است» و‌ چسبوندم به در يخچال تا همیشه جلوي چشمم باشه و باور کنید که ۹۹ تبدیل شد به بهترین سال زندگی من تا امروز. نه به این دلیل که آروم و بی دغدغه بود که اتفاقا به اندازه […]

خاطرات سفر ده روزه ی جنوب

دوم فروردین نود و هشت ساعت دو ظهر حرکت کردیم، از سمنان گذشتیم، شب را در دامغان صبح کردیم. فردا صبح از مسیر جندق به سمت کویر مصر حرکت کردیم، تا چشم کار میکرد کویر بود و بیابان صاف و یکدست، در دشت کویر بودیم، ۴۰ کیلومتر بعد از جندق رسیدیم به کویر مصر، آفرود […]

چگونه نور ریم ایجاد کنیم؟

در این ویدئوی آموزشی طریقه‌ی ایجاد کردن نور ریم در عکاسی از محصولات توضیح داده شده است. وقتی لبه‌های یک سوژه با استفاده از نور روشن می‌شود به طوریکه شکل کلی آن سوژه توسط نوری که در لبه‌ها ایجاد شده قابل تشخیص باشد به آن نورپردازی ریم گفته می‌شود.

,

رایحه ی حضور آدم ها همیشه در مشام آدم می ماند

اُلگا آمده بود پیشم و با آن لهجه ی قشنگش حرف می زد، دقیق یادم نمی آید درباره ی چه حرف می زدیم اما افعال و کلمات خاص خودش مثل «می خواسته بودم» یا «فلانی وِر میده» همیشه یادم هست. یادم می آید به موضوعی خیلی خندیده بودیم که جایش نیست بگویم چه بود. همیشه […]

,

زن همان است كه اگر هزار بار ديگر زاده شوم می‌خواهم باشم

زن است دیگر؛ گاهی بی هوا می‌خندد به خاطره‌ای از اعماق ذهنش گاهی دلش می‌خواهد بزند زیر گریه‌ای بی‌دلیل گاهی با پوشیدن لباسی نو لبریز از شوق می‌شود گاهی دوست دارد در خیابان بدود گاهی روی نگرانی هایش لاک قرمز می‌زند گاهی می‌رقصد و گاهی در خودش فرو می‌رود زن است دیگر؛ آفریننده، فریبا، عاشق، […]

,

دخترانمان را همراه و همدل بار بياوريم

دخترانمان را زره پوشيده و كلاهخود بر سر به ميدانهای جنگ عليه مردان نفرستيم؛ به آنها نگوييم كه گربه را بايد دم حجله بكشی وگرنه چنين و چنان می‌شود، نگوييم كه مهريه‌ات بايد فلان قدر باشد تا زبانت پيش مرد دراز باشد، نگوييم مرد را بايد ادب كنی تا حساب كار دستش بيايد… اينها اراجيفِ […]

,

دردهایت را در آغوش بگیر

همان زمان كه تو به فكر برداشتنِ موهای اضافه از زير ابروهايت هستی يك نفر عزيز از دست می‌دهد و آني ديگر جايتان جا به جا می‌شود. يكی از همان “آن” هايی كه درد می‌آيد و برای هميشه يك جايی گوشه‌ی دلت جا خوش می‌كند. دردهايی كه سايه به سایه‌ات می‌آيند و تو را تبديل […]

روزانه‌نگاری – اول مهر ۱۳۹۹

ماه بلند و کشدار شهریور بالاخره به آخر رسید. دو تا عزیز از دست دادیم؛ علی رغم تمام دعاها، گریه ها، نوشتن ها و نذر و نیازها باز هم از دستشون دادیم و خودمون رو با تکرار «كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۖ ثُمَّ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ» آروم کردیم. میزان فشار کار و استرس هم معادل بود […]