مطالب توسط مریم کاشانکی

تو هرگز نفهمیدی

و تو هرگز نفهمیدی که من در اتاق کناری شب را با گریه صبح کردم. روزمرگی‌ات، بی حوصلگی‌ات، معذوراتت نگذاشتند که بفهمی. نگذاشتند بفهمی که چرا تو را از لحظه‌هایم و خودم را از آغوشت دریغ می‌کنم.

آدم های تیره بخت

بعضی آدم‌ها هم هستند که بی‌وقفه تلاش می‌کنند خودشان را از تو و هر آدم دیگری که می‌شناسند، در هر زمینه‌ای که ممکن باشد، تیره بخت‌تر نشان دهند و آنقدر این کار را کرده‌اند که باورشان شده حداقل تا شعاع چند کیلومتری اطراف آنها و حداقل میان تمام ِ آدم‌هایی که می‌شناسند کسی بدبخت‌تر از […]