عروسی می گیریم که هدیه بگیریم. هدیه هامان را می فروشیم که بدهی های عروسی مان را بدهیم. معامله ی جالبی است.
بعضی آدمها هم هستند كه مهم نيست چه اتفاقی افتاده باشد؛ چقدر بزرگ، چقدر هيجان انگيز، چقدر ناراحتكننده يا چقدر هر چيزِ ديگر؛ اين آدمها همواره نقشِ “ماست” را به خوبي ايفا میكنند، آن هم از نوع بسيار كم چرب.
قديمها باب بود كه براي بچهها دو تا اسم انتخاب میكردن. اسمِ شناسنامه اصولا يه اسمِ مذهبی بود و اسم مستعار يه اسم نسبتن فانتزی. در خيلی از فرهنگها دو اسمی بودن رواج داره اما در فرهنگِ ما دليل اصليش اين بوده كه پدر و مادرها دچارِ سردرگمي شده بودند. از يك طرف فكر میكردن كه اگر بچههاشون اسامی مذهبي […]
بچه که بودیم این معامله ی جوجه رنگی در مقابلِ نونِ خشک و دمپایی پاره به نظرمون خیلی منصفانه میومد. همیشه فکر می کردیم که چقدر این پیشنهاد سخاوتمندانه است. نونِ خشک و دمپایی پاره که به هیچ دردی نمیخورن. در حالیکه در مقابلش جوجه رنگی نصیبت میشه که عشق می کنی از بازی کردن […]
هرگز، هیچ کسی، در هیچ زمانی و در هیچ کجای دنیا نانِ دلش را نخورده است؛ بعضی ها نانِ زبانشان را میخورند، بعضیها نانِ مغزشان را، برخی نانِ بازویشان را، عدهای نان تن ِشان را، بعضی دیگر نانِ چهرهشان را، بعضیها نانِ هنرشان را و عدهای هم نان ِ پدرشان را. اما اگر شنیدید […]
بعضی روابط مثل اثرِ زخمی هستن که سالها روی بدنت بوده و فکر می کردی که دیگه هیچوقت قرار نیست از بین بره و یه روز صبح بیدار میشی و می بینی که نیست. جوری نیست که انگار هیچوقت نبوده. روابط ِ دردناک ِ بی سرانجام.
هيچ عشقي هرگز و هرگز پايدار نخواهد ماند مگر و فقط مگر زمانی كه هر يك از طرفين زندگيِ شخصيِ خودشان را به عنوانِ يك فرد داشته باشند. اگر دو طرف براي بهبودِ شخصيِ خودشان برنامه اي نداشته باشند و علائقشان را به هر دليلي دنبال نكنند و اوقاتي را به تنهايي و با خودشان […]
اگر نمي توني “صد در صدِ” مسئوليتِ تصميماتي كه برای زندگی شخصیت ميگيري رو “به تنهایی” بر عهده بگيري و هميشه رويِ كمك ديگران براي اجرايي كردنِ تصميماتت حساب می کنی، این یعنی اینکه تو هنوز معنیِ تصمیم گیری رو نفهمیدی، یا به عبارت بهتر “غلط می کنی” تصمیمی می گیری.
براي هر زنی فقط و فقط يك مرد وجود دارد كه اگر ديكتهی تمامِ كلمات را اشتباه بنويسد و يا تمامِ ضربالمثلها را غلط به كار ببرد و يا تمامِ ترانهها را وارونه بخواند، نه تنها ناراحت نمیشود و حرص نمیخورد و دلش نمیخواهد با پا به صورت طرف حمله كند، بلكه هر بار بيشتر […]
گاهی حال ِ آدم در زندگی دُرُست مثل ِ لحظاتی قبل از بالا آوردن است. آن هنگام که ناگهان بزاق ِ دهانت زیاد میشود و سرت به دَوَران میافتد و نای و مری و معده و تمام اجزاء ِ متصل میسوزد و گلویت تلخ میشود و حاضر نیستی دستشویی را با دنیا عوض کنی. اما […]
مردانی که از معجزهی خریدن گل آگاهند و اغلب این معجزه را به کار میگیرند، مردانی که خوب بلدند چطور دلداری بدهند، مردانی که در هر حالی گوش ِ شنوا هستند، مردانی که حرفهای عاشقانه زدن را فراموش نمیکنند، مردانی که تمام ِ تاریخها را به خاطر دارند و یادشان نمیرود هدیه بگیرند، مردانی که […]
اکثر آدمها فکر میکنن که اگه از مغزشون استفاده کنن از گارانتی خارج میشه. بنابراین همیشه به سراغ سادهترین راهحلها میرن که عبارتند از: پرسیدن از دیگران، درخواست کردن از دیگران و دنبال کردنِ دیگران. جالبترین قسمت قضیه اینه که همواره هم مشغول قضاوت کردن، نظر دادن و فضولی کردن دربارهی همون «دیگران» هستند. اصولن […]