داشتم فکر میکردم به اینکه هر موقعیتی در زندگی، هرقدر هم سخت و پیچیده، مثل این است که خلبان یک هواپیمای جنگنده باشی و در محاصرهی هوایی دشمن گیر افتاده باشی، به فرض که دشمن روی تو به عنوان یک هدف قفل کرده باشد و الان است که منهدمت کند، هنوز هم برای تو راه فراری وجود دارد؛ تو در نهایت میتوانی صندلیات را جدا کنی و از هواپیما بیرون بپری و با چتر نجات یک جایی فرود بیایی.
اما تنها مسیری که در آن نه صندلی پرتابشونده وجود دارد و نه چتر نجات، بچهدار شدن است. این مسیر، مسیری است که باید با ذهنی آرام و قلبی مطمئن بچسبی به صندلیات و منتظر بمانی تا موشکِ دشمن صاف بخورد به هواپیمای نحیفات و شک نکن که ردیاب دشمن خطا نمیکند.
اگر تصمیم داری بچهدار شوی به جای یاد گرفتن مهارت فرود اضطراری با چتر نجات که ممکن است در سایر مواقع به دردت بخورد، بر روی مهارتهای «مردن با عزت» تمرکز کن.
بایگانی برچسب برای: از چتر نجات خبری نیست
مریم کاشانکی
من زندگی کردن را ذره ذره یاد گرفتم؛ سی سالگی سرآغاز تحولی بزرگ در من بود. کشف مسیرهای جدید، کشف شاد بودن و لذت بردن از اتفاقات ریز و درشت، کشف عاشقی، کشف ساده گرفتن زندگی، کشف خندیدن از ته دل و خلاصه کشف هر چیزی که میتوانست از من آدم بهتری بسازد.
تازهترین نوشتهها
- آیا حقیقت دارد؟3 آذر 1403 - 8:27 ب.ظ
- جمعهها2 آذر 1403 - 8:02 ب.ظ
- پایانِ مادر29 آبان 1403 - 3:52 ب.ظ
- به موقع27 مهر 1403 - 9:50 ب.ظ
- چگونه میشود پیدا نشد؟26 مهر 1403 - 10:43 ب.ظ
حساب کاربری
تازهترین نوشتهها در کانال تلگرام
خودزیستی دربارهی
«اصیل زیستن»
است.
دربارهی «خود بودن» و ذات یکتای خود را زندگی کردن.