تازگی فیلم سوراخ کردن گوش دختری هشتساله را دیدم؛ مادرش دستش را گرفته بود و سعی میکرد به او آرامش بدهد، خانمی که قرار بود کار را انجام دهد میگفت هر وقت که تو بخواهی انجامش میدهیم، به من اعتماد کن، اول آرام شروع میکنم و بعد سریع تمامش میکنم و توضیح میداد که بستهبندی استریل است و فلان، خانمی که فیلم میگرفت میگفت قول میدهم که به خاطر بافت نرم گوش درد ندارد.
به هر حال دختر اعلام آمادگی کرد و اولین گوشش با یک حرکت سریع سوراخ شد و گوشوارهای به شکل یک گل ظریف در آن قرار گرفت، دومین گوش هم سوراخ شد و تمام. خانمی که کار انجام میداد شروع به رقصیدن کرد، همه به بچه تبریک میگفتند، آینه را به دستش دادند که گوشوارهاش را ببیند. دهها پیام تبریک هم که از این طرف و آن طرف دریافت کرد.
فکر کردم به اینکه گوش ما را وقتی که سه یا چهار ساله بودیم سوراخ کردند، البته با سوزن و به جای آن گل ظریفْ یک نخ از گوشمان آویزان بود که شاید تا یک سال بعد هم آن یک تکه نخ در گوشمان بود (در عکسها هم پیداست)، خیلی هم بعید است که کسی کمترین اعتنایی به آن نخ کرده باشد و تبریکی گفته باشد یا رقص و پایکوبی کرده باشد.
ما مهم نبودیم یا سوراخ کردن گوش مهم نبود؟
(از جمله سوالاتِ فسلفیِ یک نسلِ طفلکی)
الهی شکرت…