بایگانی برچسب برای: دروغ مصلحتی

نمی‌دانم چرا اسم کارتون «پِرین» را گذاشته بودند «باخانمان»، درحالیکه دخترک بیچاره عملن بی‌خانمان‌ترین بود. یادم می‌آید که با قوطی خالی کنسرو برای خودش قابلمه درست می‌کرد و از این کارها.

بله درست است؛ خلاق بود و امیدوار، جسور بود و مهربان، اما به هر حال باخانمان نبود. حداقل تا جایی که من یادم می‌آید یا تا جایی که من معنی باخانمان را می‌دانم.

کلمه‌ی باخانمان را جستجو کردم اما چیزی پیدا نشد. بی‌خانمان وجود دارد اما با‌خانمان نه. عجیب نیست که کلمه‌‌اش هم وجود ندارد؟ یعنی نه تنها پرین بلکه هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند باخانمان باشد. می‌توانی بی‌خانمان باشی اما باخانمان نه.

نمی‌خواهم ایراد بگیرم از کار تهیه‌کننده‌های تلویزیونی، فقط می‌خواهم بگویم که پرین با این تغییر نامِ خلاقانه، باخانمان نشد. تصویری که از پرین در ذهن ما مانده همان دختر بی‌خانمان است، حتی اگر در آخر کار واقعن هم باخانمان شده باشد (من که یادم نمی‌آید).

همان «داستان‌های پرین» صادقانه‌تر نبود؟

مثل این است که روی یک بیماری اسم مثبتی بگذاری و انتظار داشته باشی ماهیتش تغییر کند؛ شاید اگر به مرض قند نمی‌گفتیم دیابت، آدم‌ها آن را جدی‌تر می‌گرفتند.

اگر فردا نامت را از مریم به ویکتوریا تغییر دهی، ملکه‌ی انگلستان نخواهی شد.

نام‌ها به خودی خود نمی‌توانند خالق چیزی باشند، یا اثرگذار و یا تغییر‌دهنده؛ «دروغ مصلحتی» نمی‌تواند کاری کند که دروغ به صلاحت تمام شود، «طلاق عاطفی» خیانت را مجاز نمی‌کند، «کهولت سن» مساوی با فشار خون نیست.

کلمات قدرتشان را از انرژی‌ای می‌گیرند که آن‌ها را به حرکت وامی‌دارد، وگرنه لغت‌نامه‌ها پُراند از کلمات فراموش‌شده.

اگر می‌خواهی چیزی عوض شود انرژی‌اش را تغییر بده نه اسمش را.

الهی شکرت…