و تو هرگز نفهمیدی که من در اتاق کناری شب را با گریه صبح کردم. روزمرگیات، بی حوصلگیات، معذوراتت نگذاشتند که بفهمی. نگذاشتند بفهمی که چرا تو را از لحظههایم و خودم را از آغوشت دریغ میکنم.
بایگانی برچسب برای: صبح
مریم کاشانکی
من زندگی کردن را ذره ذره یاد گرفتم؛ سی سالگی سرآغاز تحولی بزرگ در من بود. کشف مسیرهای جدید، کشف شاد بودن و لذت بردن از اتفاقات ریز و درشت، کشف عاشقی، کشف ساده گرفتن زندگی، کشف خندیدن از ته دل و خلاصه کشف هر چیزی که میتوانست از من آدم بهتری بسازد.
تازهترین نوشتهها
- سارق25 آذر 1403 - 9:21 ب.ظ
- گوشهای جهان تیز است22 آذر 1403 - 11:59 ق.ظ
- دلخوشی ساده18 آذر 1403 - 4:02 ب.ظ
- امیدوارم نگران ما نباشی14 آذر 1403 - 12:17 ق.ظ
- تلاش میکنم که تلاش نکنم12 آذر 1403 - 12:02 ق.ظ
حساب کاربری
تازهترین نوشتهها در کانال تلگرام
خودزیستی دربارهی «اصیل زیستن» است.
دربارهی «خود بودن» و ذات یکتای خود را زندگی کردن.