روزانهنگاری – چهارشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۱
جوگیری دیروزم کار دستم داد. از صبح احساس سرماخوردگی داشتم که در طول روز تشدید میشد.
من و احسان صبح زود حرکت کردیم و رفتیم بازار شوش تا احسان یک سری وسیله را تحویل بگیرد. هوا ابری و جذاب بود.
پشت نیسان آبی نوشته شده بود:
«قسمت این است که در فاصلهها پیر شویم»
هیچوقت به قسمت اعتقاد نداشته و ندارم. حتی آن زمان که سنم کم بود و از قوانین جهان چیزی نمیدانستم باز هم نمیتوانستم بپذیریم که چیزی از قبل تعیین شده باشد و قابل تغییر نباشد. حتی فکرش هم مرا خشمگین میکند و این چیزی نیست که من باورش کنم. کلن این فکر که کنترل چیزی که مربوط به من است در دست من نباشد برای من قابل قبول نیست و نخواهد بود.
عمو حسن میخواند:
تو اگه با من قهری من که آشتیام
گل گل هر شهری عمری کاشتیام (واقعا یعنی چه؟ من هزار بار این را با خودم تکرار کردم اما معنیاش را نفهمیدم. اگر کسی میفهمد به ما هم بگوید)
۵ نفر نیروی جدید از دیروز سر کار آمدهاند که ظاهرا همهشان خوبند. از شنبه که من اقدام کردم تا سهشنبه نیروها جذب شدند که این فقط لطف خداوند بود.
امروز من به سختی کار میکردم. واقعا نیاز داشتم که بخوابم. احساس میکردم که کشان کشان کار میکنم. دائم کار را رها میکردم چون اصلا انرژی نداشتم. اما هر طور که بود کار را تمام کردم و تحویل دادم.
عصر در کارگاه دور هم نشستیم و قهوه خوردیم. بچهها به یک چیزهایی خیلی خندیدند که من اصلا نفهمیدم موضوع خندهشان چه بود چون غرق شده بودم در یک جستجو در گوگل. کلن من نمیتوانم بیشتر از یک کار را در آن واحد انجام دهم و هیچوقت هم این کار را نمیکنم. اینکه میگویند خانمها میتوانند همزمان چند کار را انجام دهند در مورد من که هیچوقت صادق نبوده. من در یک لحظه فقط و فقط یک کار را میتوانم انجام دهم.
تنها کارهایی که میتوانم همزمان انجام دهم و عصبی نشوم گوش دادن به موزیک یا یک فایل صوتی و کار کردن با کامپیوتر است. حتی موقع رانندگی اغلب به چیزهایی گوش میکنم که نیازی به تمرکز کردن نداشته باشند. اگر مجبور شوم دو یا چند کار را همزمان انجام دهم کاملا به هم میریزم و انرژی بسیار زیادی را از دست میدهم. حتی زمانی که با تلفن حرف میزنم فقط با تلفن حرف میزنم. یعنی کاملا توقف میکنم، تمام کارها را کنار میگذارم و تماس تلفنیام را تمام میکنم و بعد به سراغ ادامهی کارها میروم.
به نظر من وقتی که همزمان چند کار را انجام میدهی انرژیات به میزان چند برابرِ زمانی که هر کدام از آنها را جداگانه انجام میدهی تحلیل میرود. شاید من اینطور هستم. اما به نظرم وقتی که تمرکزت را روی یک کار میگذاری کاراییات به مراتب بیشتر میشود.
حالا یک چیز دیگر را هم بگویم که این اواخر به آن دقت کردهام؛ اینکه قیافهی من موقع رانندگی خندهدار و عجیب و غریب میشود. یک بار از خودم فیلم گرفتم که ببینم چه شکلی هستم، دیدم واقعا مضحکم. گوشههای لبم را از داخل گاز میگیرم و گاهی دهانم را کج و معوج میکنم چون تمام تمرکزم معطوف به رانندگی است.
من از آنهایی نیستم که هنگام رانندگی شیک و پیک هستند و حتی دابسمش اجرا میکنند.
من دقیقا جزء آن دستهای هستم که موقع ریمل زدن دهانشان را به شکل دهانهی غار باز میکنند و یک «O» بزرگ میسازند و آنقدر در این حالت میمانند که یک عنکبوت آنجا تار میتند و یک مگس هم در تارش گرفتار میشود.
خیلی تلاش کردم قیافهام را در زمان متمرکز شدن کنترل کنم و نتیجه این بود که کلن قید ریمل زدن را زدهام و به مژههای طبیعی خودم رضایت دادهام.
این هفته کمی زودتر از همیشه حرکت کردیم و همین کمی زودتر حرکت کردن باعث شد در مجموع خیلی زودتر از همیشه برسیم و من کمتر خسته شدم.
به عنوان کسی که نصف عمرش را در رفت و آمد طی کرده است باید این را بگویم که مسیر هیچوقت ساده نمیشود. یعنی اینطور نیست که آدم به رفت و آمد کردنهای دائمی عادت کند و طی کردن مسیر برایش ساده شود، بلکه کاملا برعکس، در طول زمان طی کردن مسیر سختتر و سختتر هم میشود.
من هر بار که به یک مقصد میرسم احساس میکنم کتککاری مفصلی با کسی داشتهام و خُرد و خمیر شدهام.
البته که به یاد ندارم که برای پیمودن مسیر غر زده باشم، هیچوقت غر نمیزنم چون کاری است که باید انجام شود و من آن را پذیرفتهام. بنابراین جایی برای غر زدن باقی نمیماند. اما در دنیای درونم خیلی وقتها احساس میکنم چیزی از من باقی نمانده است. واقعا شوخی نیست نوزده سال هر هفته در جاده بودن و گاهی هفتهای چند بار. طوری شده است که حتی پیمودن مسیری در حد کرج تا تهران یا مسیر خانه تا کارگاه برایم سخت و گاهی طاقتفرسا میشود.
شیر خریدیم و به خانه رفتیم. من شیر خوردم و احسان کتلت خوشمزهای که عطر و بویش هوش از سر آدم میبُرد.
فوتبال فرانسه و مراکش هم بود که من فقط تا گل اول فرانسه توانستم طاقت بیاورم و بعد از آن واقعا غش کردم.
الهی شکرت…
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.