این مکان مجهز به هیچ کوفتی نیست… خودت آدم باش

نخندی هم می‌گذره، اما اگه بخندی خوش می‌گذره

استیو تولتز توی “جزء از کل” میگه: ما با بی‌توجهیْ خودمان را در افکار منفی غرق می‌کنیم و نمی‌دانیم دائم فکر کردن به این که “من مفت نمی‌ارزم” احتمالا به اندازه‌ی کشیدن روزی یک کارتن سیگار بی فیلتر کَمِل سرطان زاست. پس بهتر نیست دستگاهی بسازم که هر بار فکری منفی به سرم آمد به […]

اگه شب با بابای من بری دزدی فردا صبح اولین نفری رو که ببینه (بدون اینکه طرف ازش سوال کرده باشه) میگه: «من و این دیشب رفتیم دزدی، من هی گفتم نریم این اصرار کرد بریم، چیزهایی هم که دزدیدیم اینها هستن.» و هر چیزی که میگه حقیقت محضه. اما آخه قربون چشمهای دریاییت برم […]

بلوتوث = شیرِ پیرِ انتقال داده وقتی که دستت به هیچ کجا بند نیست باور نمی‌کنی که همین ایشون یه جاهایی می‌تونه سرت رو روی گردنت حفظ کنه؛ وقتی که اینترنت نیست، وای فای نیست، کابل نیست، کوفت و درد و بقیه هم نیستن اون موقع یاد این تعریف من می‌افتی و دعا به جون […]

برای پدر و مادرم قرص‌های جویدنی ویتامین سی و آبنبات‌های اکالیپتوس طعم‌دار گرفته‌ام. بعد از چند روز زنگ می‌زنم تا حالشان را بپرسم. به مادر می‌گویم قرص‌هایتان را می‌خورید؟ می‌گوید: هم خوشمزه‌اند هم مفت، چرا نخوریم؟ و من به منطق ساده و جذابش می‌خندم.

مو آن رندم که عصیان پیشه دیرم به دستی جام و دستی شیشه دیرم اگر تو بیگناهی رو ملک شو من از حوا و آدم ریشه دیرم در تکمیل فرمایشات بابا طاهر جان باید بگم که ما هم با موسیقی درِ پیتی قر میدیم، هم میریم تئاتر کمدی می‌بینیم می‌خندیم، هم دورِ هم بودن با […]

زنگ زد گفت: «یه نسخه از پایان‌نامه‌ی فوق لیسانست رو بده به من.» من خیلی خوشحال شدم گفتم: «واقعا می‌خوای پایان‌نامه‌ی من رو داشته باشی؟!» گفت: «آره، حجمش خیلی زیاده، می‌خوام پشت برگه‌هاش چرک نویس کنم ورق سفید حروم نشه.» به نظرم ضایع‌ترین نوع شکست ِ عشقی بود. ☹️

واژگان تخصصی ِ کامپیوتر جزء اون دسته از واژگانی هستن که نباید بومی سازی بشن. یعنی اصلا نمیشه که بومی سازیشون کرد. من نمیدونم چه اصراریه یه عده زحمت کش سعی می کنن برای تمام کلمات این حوزه یه معادل فارسی پیدا کنن. اینجوری میشه که باید مدت ها به عبارت “درون ریز و برون […]